تبریکی برای شهادت برادر
دست و هنر: اخوی من که دو سال از من کوچک تر بود در پادگان مرند خدمت می کرد. گمان می کنم که تابستان آن سال (1357) به مرند رفته بودم. حضرت امام فرموده بودند که سربازها از پادگان فرار کنند. آن موقع برادرم راننده فرمانده تیپ آنجا شده بود. وی در جای حساسی حضور داشت. نمی توانست وضع آنجا را تحمل کند. با این دستور امام، پیش از 12 بهمن به تهران برگشته بود.
۱۴۰۳/۰۲/۰۳ ۱۴:۴۵:۰۴