معماری و جستجوی هویت در شهر -۸ مدیر قطب معماری اسلامی در گفتگو با مهر:
قربانی شدن فرهنگ وحقوق مردم به خاطر هیولاهای عظیم شهرسازی
به گزارش دست و هنر عبدالحمید نقره كار می گوید: در تهران خیابان های ماشین رو را آباد، پُل و تونل های غول پیكر تولید كردند و اطرافش فضای سبز ساختند اما خانه های ما را نابود كردند.
به گزارش دست و هنر به نقل از مهر، عبدالحمید نقره كار، مدیر قطب علمی معماری اسلامی، مولف كتاب هایی همچون «مبانی نظری معماری»، «انسان، طبیعت، معماری»، « حكمت هنر اسلامی و اصلاح و اكمال» و... است. نقره كار معتقد می باشد باید در دانشگاه ها و دانشكده های معماری و شهرسازی به دانشجویان یاد بدهند كه ما آن لیبرالیسم غربی نیستیم كه هر نوع گرفتار نسبیت و شكاكیت در ارتباط با انسان شناسی شده و از فطرت روحی و استعدادهای بالقوه، تعالی و تكامل انسان غافل است. زمانی كه در دانشگاه با دانشجویان صحبت می كنم این سوژه را به آنان می گویم كه در تهران خیابان های ماشین رو را آباد كردند، پُل و تونل های غول پیكر احداث كردند و به اصطلاح اطرافش فضای سبز ساختند اما خانه های ما را نابود كردند. سواره روها را آباد اما پیاده روها كه محملی برای تعاملات اجتماعی و فرهنگی بود را ویران كردند. یك وجود ظاهری كه تكنولوژی برای ما به ارمغان آورده، پیاده روها، خانه ها، علم و حقوق ما را نابود كرده است، ساختمان های ۶۰، ۷۰ طبقه و برج میلاد ساختیم، هیولاهای عظیمی ساختیم ولی به چه قیمتی؟ كه زندگی خانوادگی را نابود كنیم؟ حقوق همسایگی را از بین ببریم؟ تعاملات اجتماعی محلات را نابود كنیم؟
آقای نقره كار، قصد ما این است كه از یك رویكرد فرهنگی و هویتی به بحث معماری وارد شویم؛ عموما بحث های مربوط به معماری را از یك سو از جنبه های هنری مورد بحث قرار می دهند، از طرف دیگر به جنبه های مهندسی و تكنیكی آن توجه می كنند؛ كمتر پیش آمده كه در رسانه ها تاثیرات معماری را در زندگی روزمره یا هویت سازی برای مردم یك شهر بررسی نماییم. به نظر شما میزان تاثیر معماری شهری بر هویت افراد ساكن در شهر تا چه حد است و این وضعیت در شهرهای بزرگ ایران همچون تهران چه وضعیت و كیفیتی دارد؟
بحثی كه در زمین زمینه هویت معماری راه انداختید، بسیار عالی و قابل تامل است. چونكه یكی از مؤلفه های خیلی مهم بحث معماری و شهرسازی است كه مجموعه زندگی بشر را از نوزادی تا پیرمردی سازمان دهی می كند. انسان ها از بدو تولد در خانه یا بیمارستان متولد می شوند و تمام زندگی شان در دوره دبستان، دبیرستان در فضای محلی و شهری می گذرد و بسیار تأثیرگذار است؛ یعنی یكی از كارهای مهندسی و هنری كه روی زندگی مردم تأثیرگذار خواهد بود، بالقطع حوزه معماری و شهرسازی است.
قبل از اینكه بگوییم معماری و شهرسازی چه تأثیری بر روی مخاطبان می گذارد باید پیش از آن بگوییم آثار معماری و شهرسازی چطور به وجود می آید و تحت تأثیر چه انگیزه ها و فرهنگی تجلی پیدا می كند و محیط ساختمانی و شهری اطراف ما را به وجود می آورد. شاید پیش از آن باید بگوییم اسلام چه نقشی در این فرآیند انسانی كه معماری و شهرسازی باشد، می تواند داشته باشد، دارد یا ندارد و چگونه است؟ به جهت اینكه این بحث را با عنایت به مجموعه اسناد و اهدافی كه نظام جمهوری اسلامی و سندهای راهبردی كشور سفارش می كنند، مهم ترین جمله ای كه در این مسئله به صورت خلاصه می گویند معماری و شهرسازی باید هویت اسلامی ایرانی داشته باشد. این را اساتید بزرگ، مقام معظم رهبری، حضرت امام(ره) و همه اسناد ما به آن تاكید داشتند و دارند.
همین بحث هویت اسلامی ایرانی یعنی اینكه باطن معماری و شهرسازی، فرهنگ معماری و شهرسازی، مباحث زیبایی شناسی و فلسفه هنر معماری و شهرسازی، باطن، محتوا و معنای معماری و شهرسازی باید اسلامی باشد و تمام این موضوعات را هویت اسلامی می گویند. البته كالبد معماری و شهرسازی، مهندسی و جنبه های مادی آن كه وابسته به مجموع شرایط زمانی و مكانی است مصداق معماری و شهرسازی هم دارد و باید وابسته به شرایط محیطی باشد كه به آن هویت ایرانی می گوییم، مثلا در آمریكا كسانی كه مسلمان هستند از آن بعنوان هویت اسلامی ـ آمریكایی یا اقلیمی یاد می كنند.
در اینجا سوالی كه احداث میگردد آیا اسلام برای فرایندهای اسلامی همچون معماری و شهرسازی، اصولی را مطرح كرده است یا خیر؟ باید بگویم كه یك نظریه ای كه بعنوان نسبت اسلام با فرایندهای انسانی است و توسط كرسی های نظریه پردازی شورای عالی انقلاب فرهنگی داوری و تأیید شده، اثبات می كند در سه مرحله اولیه از فرایندهای انسانی كه مسئله اول آن، ادراك عالم و آدم توسط هنرمند معمار شهرساز است، ادراكاتش از جهان و انسان را و همه آنچه كه به این جهان بینی و حكمت مرتبط می باشد را نظری ـ اسلامی می گوییم. بالقطع اسلام راجع به هست ها و نیست ها، جهان بینی و این كه آدم همان ادامه خلق وخوی حیوان است مثل نگاه داروینیستی، غیر از این بُعد حیوانی یك بُعد روحی «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» یا «فخلق الاخر» خلق دیگر هم دارد، كه آن عقل و روح الهی انسان است.
آیا انسان فقط برای ماندن در طبیعت و لذت های حسی و غریزی تولید شده است یا انسان غیر از این نیازهای حسی و غریزی، یك نیازهای عقلانی و روحانی هم دارد یك استعدادهای بالقوه دارد كه باید شكوفا شود كه هدف و غایتی از خلقت انسان است. اینجا نگاه اسلامی ۱۸۰ درجه با نگاه لیبرالیستی و اومانیستی غرب تفاوت دارد. آنها همان نگاه حداكثر آزادی فرد با حداقل محدودیت های اجتماعی را دارند. زمانی كه می گوییم آزادی خلق در چه چیزی است؟ آنها فقط انسان را بعنوان حیوان حسی و غریزی می شناسند از همین رو، امروز مشكلاتی در جامعه غربی در حوزه از بین رفتن خانواده و خیلی از مسائل اخلاقی در كشورشان به وجود آمده است؛ بدین سبب اسلام بالقطع با لیبرالیسم غربی ۱۸۰ درجه فاصله دارد چونكه لیبرالیسم غربی می گوید نفس اماره مرا از شر عقل و وجدان و نفس لوامه آزاد كنید در صورتی كه اسلام ۱۸۰ درجه غیر از آن می گوید، یعنی بیان دارد نفس عقلانی و روحانی مرا از شر نفس شیطانی، بهیمی و حیوانی من آزاد كنید. پس اینجا آغازین جایی است كه ایده معمار و شهرساز باید شكل بگیرد.
باید در دانشگاه ها و دانشكده های معماری و شهرسازی به دانشجویان یاد بدهند كه ما آن لیبرالیسم غربی نیستیم كه هر نوع گرفتار نسبیت و شكاكیت در ارتباط با انسان شناسی شده و از فطرت روحی و استعدادهای بالقوه، تعالی و تكامل انسان غافل است
یعنی به صورت آكادمیك این مسائل باید در حوزه معماری و شهرسازی در دانشگاه ها آموزش داده شود؟
بله! باید در دانشگاه ها و دانشكده های معماری و شهرسازی به دانشجویان یاد بدهند كه ما آن لیبرالیسم غربی نیستیم كه هر نوع گرفتار نسبیت و شكاكیت در ارتباط با انسان شناسی شده و از فطرت روحی و استعدادهای بالقوه، تعالی و تكامل انسان غافل است. این مرحله اول است كه اسلام بالقطع در این مسئله ورود پیدا كرده و همه پیامبران آمدند چونكه مكاتب بشری نمی توانند انسان را جامع ومانع تعریف كنند، بدین سبب فقط خداوند است كه می تواند استعدادها و مسیر تكاملی انسان را توضیح دهد. در مرحله اول ایده شكل می گیرد یا اسمش را زیبایی شناسی می گذاریم.
مرحله دوم انگیزه، نیت و گرایش هنرمند، معمار و شهرساز است. در مرحله دوم انسان با حیوانات فرق داد. حیوانات آنچه غریزه شان می گوید چشم می گویند؛ اما انسان آزاد است آزادی او مطلق نیست بین دو نفس اماره و عقلانی خود می تواند گزینه های پیش رویش را انتخاب نماید، در مرحله دوم باید به دانشجو، به معمار و شهرساز بگوییم كه نیت و انگیزه شما باید عقلانی باشد؛ یعنی علمی، منطقی، معنوی، متعالی و مطابق با صفات خداوند باشد نه خیالی و تخیلی كه توهمی، حسی و غریزی است و به دنبال شهرت طلبی، خودخواهی، منفعت طلبی و منفعت جویی، كارهای غیرعلمی و غیرمنطقی است. انسان دو خیال و تخیل دارد كه در دانشكده های ما از آن بعنوان خلاقیت یاد می كنند و نمی گویند خلاقیت دو نوع است یكی تخیل و خیالی كه متصل به عالم عقل است و انسان را به سمت كار عاقلانه، منطقی، علمی و معنوی می كشاند. یك تخیل و خیال وابسته به حس و غریزه و نفس اماره است و انسان را به كار مبتذل، هنر مذموم، سطحی، غریزی، قشری و هالیوودی می كشاند. ما در معماری هم مسئله ای مشابه سینما داریم. سینمای معنوی، منطقی، تعالی بخش و سینمای مبتذل، سطحی، حسی و غریزی كه البته در همه آثار هنری این امر وجود دارد. پس در این مرحله هم می بینیم احكام اسلامی حرام، حلال، مستحب، مكروه و مباح مطرح شده كه این مسئله را باید در دانشكده های ما تدریس كنند و بگویند جهت گیری معماری و شهرسازی باید به چه سمتی برود و معمار و شهرساز چه جهتی را در طراحی معماری و شهرسازی انتخاب كنند.
در مرحله سوم كه هنرمند یا معمار می خواهد با عنایت به مجموع شرایط محیطی كه نسبی، متكثر و وابسته به انواع و اقسام مؤلفه هاست، چگونه میگردد ایده آل ها را تبدیل به پدیده واقعی كرد؟ شهید مطهری، اصولی بعنوان اصول اجتهاد را در ۱۰ اصل مطرح می كند كه به وسیله این اصول تنها اسلام است، می تواند ایده آل های ما را به واقعیت تبدیل كند، در این اصول هم جهان بینی و احكام اسلامی است هم احكام ثانویه، اضطراریه، حقوق، اولویت ها و درجه بندی های ارزشی. فرض می نماییم در داخل یك خانه هر شخصی بر طبق حقوق اش ارزش گذاری میگردد حق جمع یا حق فرد، حق بزرگ یا حق كوچك مثلا اتاق خواب نوزاد در كجا قرار می گیرد یا اتاق نشیمن در كجای خانه این ارزش گذاری را هم در فضای اجتماعی می بینیم همه خدمات یك ارزش و حقوقی ندارند. دنیا، نیازهای دنیوی، واحدهای تجاری، مسیرهای عبوری و راه ها یك حقوقی دارند اداری ها و بعد نهایتاً فرهنگی ها، آموزشی ها، مذهبی ها و زیارتگاهی ها یك حقی دارند. از منظر اسلامی «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» «الدنیا مَزرَعةُ الآخِرَةِ». نیازهای مادی انسان باید وسیله باشد چونكه هدف تكامل روحی و معنوی است؛ بدین سبب در شهرسازی ما، چشم اندازهای اصلی، ساختمان های برجسته و باشكوه باید ساختمان های مذهبی، فرهنگی و آموزشی باشد نه مثل امروز كه برجسته ترین ساختمان های ما ساختمان های تجاری، بانك ها و نهایتاً حكومتی است و عناصر ثروت و قدرت اینجا حاكمیت است نه دیدگاه اسلامی. از همین رو، زمانی كه فضای شهری مدام به دنبال تظاهرات مسائل دنیایی باشد انسان را از امر تكامل غافل می كند.
معماری كه محتوایش مبتذل، سطحی، غیرعلمی و غیرمنطقی، تجلی هواهای نفسانی هنرمند معمار و شهرساز باشد، باطنش هم همین را نشان داده است. خودآگاه و ناخودآگاه ایده ها و ایده آل های هنرمندان، معماران و شهرسازان در آثارشان تجلی پیدا می كند، بدین سبب اگر دانشگاه ها، دانشجویان، فارغ التحصیلان، نتوانند ایده ها و ایده آل هایشان را بر تراز فرهنگ اسلامی آموزش دهند، شهرهای ما همین هست كه می بینیم
قرآن آدم، ذكر است در نتیجه فضای شهری هم باید آدم ذكر باشد، انسان را از ظاهر به باطن، از كثرت به وحدت، از دنیای حس و غریزه و جنبه های مادی و تجاری، به جنبه های معنوی ببرد چونكه در زمان گذشته در تمام بافت ها و شهرهای سنتی ما به این شكل بوده از خانه كه می آمدند و از گذرگاه رد می شدند در راه ها و تجاری ها كه خدمات خودرا می گرفتند به سمت مراكز آموزشی، فرهنگی و مساجد می رفتند. مساجد در قلب شهر بعنوان برجسته ترین ساختمان ها بودند و حرمت داشتند. این طور نبوده كه به ساختمان های مذهبی، زیارتی و فرهنگی بی توجهی شود. بهترین ساختمان های قدیم ما آموزشی و فرهنگی بوده است. این ها در كنار هم وسیله تكامل انسان ها را از ظاهر به باطن، از صورت به معنا، از كثرت به وحدت، در انتخاب هندسه ها، رنگ ها، در انتخاب چشم اندازها در شهر می توانست، مؤثر باشد و روی انسان ها تأثیر بگذارد. پس اسلام در سه مرحله تا احداث مصداق، نظر و مطلب دارد و متأسفانه هنوز در دانشگاه ها تدریس نمی گردد. هنوز در خیلی از دانشگاه ها یك طراحی مسجد صورت نمی گیرد. خیلی از مبانی نظری و فرهنگی محتوایی بحث های اساتید ما در دانشگاه ها، ترجمه و تقلیدی همان لیبرالیسم غربی و همان انسان حیوان است. مثل خلق آثار هنری، معماری و شهرسازی هم باید تحول جدی و اساسی در سرفصل و محتوای دروس و اساتیدی كه می خواهند این درس ها را بدهند، به وجود آید. استادان باید در این زمینه به خوبی آموزش ببینند تا آموزش صحیح و درست را به نسل های بعدی بدهد. آنان باید در جلسات هم اندیشی، هم افزایی بین حوزه و دانشگاه، علوم انسانی و علوم مهندسی و هنری، تعاملات قوی شركت نمایند تا از آن فضای غرب زده و خودباخته نسبت به فضای لیبرال سرمایه داری غرب بیرون آیند. فضای اسلامی باید از دانشگاه ها احداث شود و تأثیراتش را در فارغ التحصیلان، مهندسان مشاور، در وزیر و شهردار ببینیم، یعنی در درجه اول باید تشخیص دهند دیدگاه اسلامی چیست؟ تا در عمل بروز و ظهورش را ببینیم. متأسفانه وزرا، وكلا، شهرداران و... آموزش ندیدند. بنا بر این حضرت امام می فرمایند اگر دانشگاه ها اصلاح گردد، كشور اصلاح میگردد. دانشگاه ها باید خیلی جدی تحول ارتقای علوم انسانی را جدی بگیرند، كتاب ها، مقالات و تحقیقات شان در حوزه زیباشناسی از منظر اسلامی، فلسفه هنر و حكمت هنر اسلامی باشد.
نهایتاً روش و چاره هایی كه اسلام بعنوان اصول اجتهادی مطرح می كند كه چطور ایده ها و ایده آل های خودرا تبدیل به پدیده های بامعنا و با محتوا نماییم. خداوند می فرماید همه چیز در دنیا آیه و نشانه است «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ» یعنی هنر اسلامی باید سمبلیك و تمثیلی باشد؛ یعنی انسان را از ظاهر به باطن هدایت كند نه مثل امروز فرمالیسم در جامعه حاكم است. فرمالیسم در معماری یعنی بت پرستی و بت سازی. معماری فقط كالبد بنا، شهرت طلبی و بازی با فرم ها برایش مطرح باشد، بت تراش است و آن چیزی كه به وجود می آورد بت است، بدین سبب در خیلی از شهرهای ما پر از بت و بت سازی شده و این عینه ظاهربینی و ظاهرفریبی است. همان گونه كه جناب سعدی می گوید: «هرگز اگر راه به مدلول برد/ سجده صورت نكند بت پرست.» ما در شهر میبینیم كه سجده به صورت می كنند چون هواهای نفسانی، شكل ها و فرم های حسی و غریزی به آنها تبدیل گشته است و صرفا تجاری هستند. یا جناب مولانا می گوید: رو به مدلول كوش ای صورت پرست تا نباشی بت تراش و بت پرست. این موضوعی است كه در طراحی معماری و شهرسازی ما یعنی ظاهرسازی و حس غریزی وجود دارد زمانی هم كه بت پرست باشی معماری وشهرسازی كه هم انجام می دهید بت تراشی است.
معماری كه محتوایش مبتذل، سطحی، غیرعلمی و غیرمنطقی، تجلی هواهای نفسانی هنرمند معمار و شهرساز باشد، باطنش هم همین را نشان داده است. خودآگاه و ناخودآگاه ایده ها و ایده آل های هنرمندان، معماران و شهرسازان در آثارشان تجلی پیدا می كند، بدین سبب اگر دانشگاه ها، دانشجویان، فارغ التحصیلان، نتوانند ایده ها و ایده آل هایشان را بر تراز فرهنگ اسلامی آموزش دهند، شهرهای ما همین هست كه می بینیم. تا مردم ما از این حالت غرب زدگی، تجملات ظاهربینی و اسرافی بیرون نیایند دنبال همین معمارهایی می گردند كه فرم رومی، یونانی برایشان طراحی نمایند، چون هنوز متوجه نشدند باطن این فرم ها چقدر مادی و دنیاپرستی است و با فرهنگ معماری و شهرسازی ما زمین تا آسمان فرق دارد. فرهنگ و تمدن گذشته معماری و شهرسازی ما، بسیار غنی است و ما باید از گذشته الهام بگیریم. متأسفانه هم اكنون نظام مهندسی ما تنها مسائل مهندسی را امتحان می گیرد ولی از مسائل فرهنگی، معنوی، محتوای زیباشناسی، محتوای فلسفه هنر و... امتحان نمی گیرد و اوضاع معماری را به افول رفته است و دانشجوها ساختمان هایی می سازند كه در سطح شهر می بینیم.
زمانی كه به معماری امروز شهرهای بزرگ نگاه می نماییم، شاهد یك معماری مدرن تقلیدی یا شبه مدرن هستیم كه فاقد هویت مشخص بومی است. یعنی در روند مدرنیزاسیون در معماری هنوز نتوانسته ایم به هویت معماری بومی خود دست پیدا نماییم. این پیش فرض تا چه حد از طرف شما قابل پذیرش است و لطمه های آن از نظر شما چیست؟ یكی از مسائل مهم كه درباب معماری شهرهای ایران وجود دارد، این است كه تهران بعنوان نمونه آرمانی و الگو و پارادایم دیگر شهرهای بزرگ ایران پذیرفته شده و همه شهرها به شكلی در حال تهرانیزه شدن هستند و این از منظر هویت فرهنگی و جغرافیایی می تواند لطمه های متعددی داشته باشد. نظر شما درباب این مسئله چیست و معضلات فرهنگی آنرا چطور ارزیابی می كنید؟
زمانی كه در دانشگاه با دانشجویان صحبت می كنم این سوژه را به آنان می گویم كه در تهران خیابان های ماشین رو را آباد كردند، پل و تونل ها غول پیكر احداث كردند و به اصلاح اطرافش فضای سبز ساختند اما خانه های ما را نابود كردند. سواره روها را آباد اما پیاده روها كه محملی برای تعاملات اجتماعی و فرهنگی بود را ویران كردند. یك وجود ظاهری كه تكنولوژی برای ما به ارمغان آورده، پیاده روها، خانه ها، علم و حقوق ما را نابود كرده است، ساختمان های ۶۰، ۷۰ طبقه و برج میلاد ساختیم، هیولاهای عظیمی ساختیم ولی به چه قیمتی؟ كه زندگی خانوادگی را نابود كنیم؟ حقوق همسایگی را از بین ببریم؟ تعاملات اجتماعی محلات را نابود كنیم؟
با توجه به قول های شما كه اشاره كردید معماری جدید، موجب نابودی پیاده روها و خانه های ما شده، باید بگویم كه معماری جدید در شهرهای ایران عملا از بین برنده عناصری بودند كه در قدیم با عنوان «محله ها» شناخته می شدند. امروز مثلا در تهران همه محله ها كه بستر ارتباطات اجتماعی فعال و مشاركت مردم در حیات جمعی بودند، از بین رفته است. این تا چه حد می تواند از منظر هویتی بر اعضای جامعه تاثیر بگذارد و نقش معماریهای جدید در این خصوص چقدر است؟
بله دقیقا! پویایی و سرزندگی كه مردم باید با هم در پیاده روها داشته باشند، یا در محله محوری با محوریت مسجد، ارتباطات و تعاملات قوی شود، خدمات هر محله در درون خود پیش بینی شود، تفكیك سواره و پیاده از هم به صورت خیلی جدی صورت گیرد بچه ها بتوانند در محله به راحتی رفت وآمد داشته باشند و به شكلی محله امن باشد، تمام این موضوعات از بین رفته است.
این ساختمان های اشرافی تجاری بزرگ به چه دردی می خورد؟ مردم باید سوار ماشین شوند از این طرف شهر به آن طرف شهر بروند و در شهر هم مدام آلودگی است. می گوییم چرا آلودگی محیط زیست است؟ چونكه این نوع شهرسازی آلودگی محیط زیست و ترافیك به وجود می آورد. خیلی از بیمارها از همین آلودگی ها است. ما این ها را نمی بینیم ظاهر شهر را می بینیم كه غول های عظیم تكنولوژی و ساختمان های بلند است بدون اینكه اولویت ها را بفهمیم و سرانه ها را تشخیص دهیم. از نظر شهرسازی هر محله ای استانداردی دارد. میزان یك محله حدود ۲۵۰۰، ۳۰۰۰ جمعیت را می پذیرد، آن وقت سرانه درمانی، آموزشی، ورزشی و مذهبی آن چیست؟ همه این ها سرانه دارد.
اولا در شورای عالی معماری و شهرسازی مجتهدی فقیه در حوزه معماری و شهرسازی باید وجود داشته باشد تا برخی مسائل را گوشزد كند، در حالیكه از اندیشه های چنین اشخاصی استفاده نشده است
این تراكم های عجیبی كه به ناحق در شمال تهران یا خیلی از مناطق تهران فروختند، می بینیم در یك وسعت مثلاً ۲ یا ۳ هكتاری، شاید ۲۰یا۳۰ برابر آن استاندارد جمعیت را متمركز كردند بدون اینكه سرانه آموزشی، امنیتی و درمانی و بهداشتی آنرا دیده باشند. این علم فروشی برای درآمدزایی و پول است این اصلاً با فرهنگ اسلامی سازگار نیست. امروز شهرسازی می گوید محله محوری با مركزیت مسجد، منطقه محوری با مركزیت مسجد جامع، شهرمحوری با مركزیت مسجد جمعه و خدمات باید تقسیم شوند، پیاده روها تقویت شوند، ترافیك ها به حداقل ممكن برسد. ترافیك تا جایی كه امكان دارد زیرزمینی باشد جای پیاده رو را نگیرد، یعنی كاملاً برخلاف آنچه امروز در شهر تهران می بینیم. چونكه ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال از تكنولوژی غرب عقب ماندیم از اینكه می بینیم تكنولوژی ساختمان ما پیشرفته است خوشحال می شویم از اینكه می توانیم پل، زیرگذر و مترو بسازیم خوشحال می شویم این بخش مهندسی خیلی خوب است ولی بخش فرهنگی، علمی و استاندارد هم دارد. ما بخش علمی و فرهنگی را زیر پا گذاشتیم و فقط به بخش رشد مهندسی توجه داشتیم و موجب نابودی فرهنگ و تمدن مان شده ایم.
به نظر می رسد معماری جدید ایرانی در یك فرم نااندیشیده پیش رفته و مسائل مهم هویتی و فرهنگی در شهرها را نادیده گرفته است. گویی هیچ راهبرد فرهنگی در این خصوص جدی گرفته نشده و عموم ساخت و سازها به صورت «باری به هر جهت» یا به شكلی منفعت طلبانه پیش رفته است. نظر شما در این خصوص چیست و مهمترین نقدها را باید متوجه چه زمینه ها و زمانه ها، چه سوژه ها و ساختارهایی كرد؟
چند نكته مهم می باشد در درجه اول بحث آموزش، پژوهش و پرورش را باید در دانشگاه برمبنای معیارهای اسلامی اصلاح نماییم. به قول امام(ره) تا دانشگاه اصلاح نشود كشور اصلاح نخواهد شد. دومین نكته اسناد و قوانین است، در بخش عمده ای قوانین و اسناد خوبی داریم مهم ترین مسئله این است كه مدیران عمل نمی كنند و قانون را زیر پا می گذارند.
اولا در شورای عالی معماری و شهرسازی مجتهدی فقیه در حوزه معماری و شهرسازی باید وجود داشته باشد تا برخی مسائل را گوشزد كند، در حالیكه از اندیشه های چنین اشخاصی استفاده نشده است. در نتیجه حقوق فرهنگی مردم در كنار حقوق علمی شان نادیده گرفته میگردد بعد در آنجا تصویب كردند شهر تهران، طرح جامع را خودش بررسی و تأیید كند. این سبب شده شهردار و شهرداری تهران قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه شود، مهندس مشاور انتخاب می كند، او می گوید چه چیزی صورت گیرد و چه چیزی انجام نشود و علم را این گونه به ورطه نابودی كشانده اند. یكی از مسئولین كشور اظهار داشت: «ما حدود دو هزار و خورده ای خلاف در تهران را به شهرداری گزارش كردیم كه شهرداری جلوی یكی را نگرفته است.» شما تصور كنید آنها گذاشته اند این خلاف ها صورت بگیرد و بر طبق ماده و تبصره از مجرمان جریمه بگیرد، این به منظور پایمال كردن حقوق شهروندان است تا خودش بتواند درآمد داشته باشد. مگر میگردد به جای اینكه جلوی ساخت ساختمان های متخلف را بگیرد، گذاشته است ساختمان ساخته شود تا او تنها جریمه بگیرد این خلاف قانون، عقل و علم است در هیچ جای دنیا این كار را انجام نمی دهند. این بزرگ ترین معضل ما در حوزه قانون و اجرا است، متاسفانه دولت نظارت درستی ندارد و این نگاه لیبرال سرمایه داری آزادی كه متأسفانه در بخشی از مدیریت دولتی ما است سبب شده این سوژه را رها كنند، آنها فقط مسائل مالی برایشان مطرح است بدین سبب این تقسیم قوا در شهرداری انجام نشده، نظارتی بر روی كارش نیست، این مهم ترین ضایعه ای است كه امروز در كشور از بُعد مدیریتی، اجرایی و قانونی داریم.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب