باربی، سارا؛ سرنوشت دو جهان -۳۵، گزارشی از دو عروسك ساز افغانستانی
دست سازهای مهاجران برای كودكان ایران، محدودیت ها ناامیدمان نكرد
دست و هنر: دو خواهر مهاجر افغانستانی با عنایت به محدودیت های كار در ایران ناامید نشدند و برای كودكان ایران عروسك می سازند.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگگودی: عروسك های خانم و شاه (عروس و داماد) / منطقه: شهر كابل، افغانستان عروسك های خانم و شاه در مراسم عروسی به كودكان هدیه داده می شود.در ذهن ام عروسك های محلی و بومی افغانستان را مرور می كردم و تلفظ «گودی» را تكرار، اینكه تاریخچه ای از عروسك های افغانستانی را بدهند… چگونه به سمت عروسك سازی آمده اند؟ چه زمانی در تهران مشغول شدند و هزاران حرف و حدیث دیگر كه پیغام موافقت گپ وگفت با «خدیجه و حمیده» را گرفتم. دو خواهر افغانستانی كه در ایران زندگی می كنند و در كنار تحصیلات آكادمیك به عروسك سازی مشغول هستند. با اینكه در دانشگاه تحصیل كردند و فارغ التحصیل شدند ولی به سبب ملیتشان نمی توانند در حوزه های كاری فعالیت داشته باشند. با عنایت به اینكه در ایران متولد شدند اطلاعات كامل و دقیقی از عروسك های بومی و اصیل افغانستان ندارند اما عروسك های دست سوز آنان مورد اقبال خیلی از مخاطبان قرار گرفته است.«هر دو فارغ التحصیل از دانشگاه در رشته های مدیریت دولتی و مهندسی مدیریت پروژه هستیم، پس از اتمام دانشگاه متأسفانه به سبب ملیتی كه داریم نتوانستیم جایی مشغول به كار شویم. در نتیجه تصمیم گرفتیم ناامید نشویم…» عروسك های «تیلارا» با صورتك های معصوم و دوست داشتی محصولات «خدیجه و حمیده» متولد ۶۹ و ۷۲ ساكن شهرری هستند اهل كشور افغانستان ولی در ایران متولد و بزرگ شدند. درباره مهاجرتشان این گونه می گوید: «تقریبا سی و چند سال پیش پدر و مادرمان به خاطر جنگ و ناامنی كشورمان تن به مهاجرت دادند، در آن دوران كشور ایران با رهبری مقتدر امام خمینی (ره) كشوری اسلامی و نوع دوست شناخته شده بود و مردم افغانستان، مردم ایران را همچون برادران و خواهران خود می دانستند، تصمیم گرفتند به ایران مهاجرت كنند.»از «خدیجه و حمیده» می پرسم كه در دانشگاه چه رشته ای خوانده اند و چگونه به سمت عروسك سازی سوق پیدا كردند، «خدیجه» جواب می دهند: «هر دو فارغ التحصیل از دانشگاه در رشته های مدیریت دولتی و مهندسی مدیریت پروژه هستیم، پس از اتمام دانشگاه متأسفانه به سبب ملیتی كه داریم نتوانستیم جایی مشغول به كار شویم. در نتیجه تصمیم گرفتیم نا امید نشویم، من به یادگیری زبان انگلیسی مشغول شدم به امید اینكه روزی معلم شوم و زبان تدریس كنم، در رشته زبان فارغ التحصیل شدم ولی باز هم به خاطر ملیتم هیچ كجا مرا قبول نكردند و هنوز هم قبول ندارند. از همین رو، روزی برای دل خودمان یك عروسك پارچه ای درست كردیم و وقتی نتیجه كار را دیدیم و به دیگران نشان دادیم خیلی خوششان آمد و تشویقمان كردند، از آن لحظه كه استقبال از عروسك هایمان را دیدیم، تصمیم گرفتیم توانایی هایمان را در این زمینه افزایش دهیم و زیباترین عروسك ها را با دست خودمان و با عشق بسازیم.»
ساخت عروسك همراه با احساسات سازنده، كه با عشق و علاقه درست شده است مخاطب را به وجد می آورد. علاقه و عواطفی كه از دستان اش به عروسك منتقل شده، برایش صحبت كرده، درد و دل هایش را گفته، قربان صدقه اش رفته، موهایش را نوازش كرده… «خدیجه و حمیده» از حس خوب شان درباره ساخت عروسك های «تیلارا» می گویند: «خلق كردن یك چیز جدید به خصوص عروسك، حس خیلی خوبی به انسان می دهد، به گونه ای كه پس از ساخت هر عروسك بیشتر مشتاق می شویم. همین طور عروسك های ما یكی پس از دیگری زیباتر، بهتر و به كودك شبیه تر هستند. یكی از عروسك ها واقعاً حس معصومیت و پاكی كودكانه ای در صورت اش دارد. البته این تنها حرف ما نیست، نظر آن هایی كه عروس ها را دیده اند باز همین است.»«ما تا این لحظه هیچ پول و درآمدی به دست نیاورده ایم و پول عروسك ها فقط هزینه تمام شده آنها را بر می گرداند و حتی گاهی همان هزینه ساخت هم بر نمی گردد. ما به همین روزی كم قانع هستیم و خدا را شكر می كنیم»«خدیجه و حمیده» درباره فروش عروسك هایشان، ادامه می دهند: «نزدیك به یك سال است عروسك درست می نماییم. البته فروش زیادی نداریم، برای اینكه در امر تبلیغات شاید به صورتی كوتاهی كرده ایم. بعضی اوقات به حدی غرق ساخت یك عروسك می شویم كه یادمان می رود به فروش آنها فكر نماییم. روزی نمونه عروسك هایمان را به یكی از فروشگاه های لوازم التحریر محله مان بردیم تا به صورت امانی برایمان بفروشد. مدیریت فروشگاه اظهار داشت: با عنایت به اینكه داخل مغازه عروسك های خارجی با كیفیت عرضه می كنند ولی عروسك های ما دو تا خواهر خیلی محكم تر و باكیفیت تر هستند و چون دست دوزند، ارزشمندتر هستند. البته این عروسك ها مشتری خاص خودش را دارد، ما هم به همان قانع هستیم و هیچ وقت به عروسك هایمان به چشم درآمدزایی و سود نگاه نمی نماییم، عروسك می سازیم برای اینكه حس خوبی كه به ما می دهد و از ذره ذره مراحل ساختش لذت می بریم.»
همچنین در ادامه می گویند: «ما تا این لحظه هیچ پول و درآمدی به دست نیاورده ایم و پول عروسك ها فقط هزینه تمام شده آنها را بر می گرداند و حتی گاهی همان هزینه ساخت هم بر نمی گردد. ما به همین روزی كم قانع هستیم و خدا را شكر می نماییم. (گاهی وقت ها هم كه سختی های زندگی فشار می آورد و ترغیب می شویم درآمدی برای خانواده داشته باشیم، به خودمان می گوئیم شاید كسانی باشند كه از ما نیازمندتر باشند، موقعیت كاری ای اگر هست برای آنها بگذاریم.«خدیجه و حمیده» بسیار قدردان پدر و مادرشان هستند و دوست دارند اگر روزی این گزارش را دیدند به آنان یادآوری كنند كه تا چه اندازه دوستشان دارند و همیشه به فكر پدر و مادرشان هستند هرچند در ظاهر شاید عمق علاقه دختران خودرا متوجه نشده باشند اما «خدیجه و حمیده» از آنان به خاطر تمامی زحماتشان تشكر می كنند و همیشه خودرا مدیون زحمت هایشان می دانند. «خدیجه و حمیده» ادامه می دهند: «در حال حاضر مشغول تحصیل و مطالعه در زمینه طب سنتی هستیم و دلمان می خواهد انسان های شریف و ارزشمندی باشیم و روزی حضور ما برای دیگران مایه آسایش و كمك حالشان باشد.»
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب