ایرانی که اسلامی ندوشن می دید
به گزارش دست و هنر، استادان و علاقه مندان به محمدعلی اسلامی ندوشن به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت این چهره فرهنگی دور هم جمع شدند و از خصوصیت های وی بخصوص ایران دوستی اش و دغدغه اش برای ایران گفتند.
به گزارش دست و هنر به نقل از ایسنا، مراسم اولین سالگرد درگذشت محمدعلی اسلامی ندوشن، روز چهارشنبه ششم اردیبهشت در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در آغاز مراسم، فیلمی در یادبود درگذشتگان سال ۱۴۰۱، کسانی چون محمدآصف فکرت هروی، سیدمحمود دعایی، احمد مهدوی دامغانی، هوشنگ ابتهاج، عباس معروفی، یدالله رویایی، مفتون امینی، سیدجواد طباطبایی، احمد سمیعی گیلانی و.... که در رابطه با اسلامی ندوشن سخن گفته بودند، برای حاضران پخش گردید.
بنا بر اعلام پیشین که قرار بود اصغر دادبه در این مراسم سخنرانی کند به قول مجری نتوانست در برنامه حضور داشته باشد.
محمود شالویی، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در سخنانی اظهار داشت: هر یک از ستارگان آسمان فرهنگ و هنر و ادب که به خاموشی می گرایند، به همان اندازه برایمان تیرگی به ارمغان می آوردند. کیست که امروز جای خالی بزرگی چون اسلامی ندوشن را احساس نکند؟ چطور میتوان جای چنین بزرگی را پر کرد، کسی که حقی بزرگ بر گردن جامعه فرهنگی و ادبی ما دارد؛ قلم روانش، احساس عمیقش، نگاه بلندش، فکر و فرهنگ بالایش ماندگار است به مانند ماندگاری تاریخ و تمدن ما. او به یقین عصاره ای از فرهنگ و تمدن ما بود، زبان گویای دانش و اندیشه ما.
او در قسمت دیگری از سخنان خود اظهار داشت: زمانی که به آثار دکتر اسلامی می نگریم به عمق دانش و اندیشه و نگاه تیزبینانه او پی می بریم. اسلامی ندوشن هیچگاه از این اصالت و هویت و سرزمین و آب و خاک دل نکند و دوری نگزید. اگر در جای دیگر هم بود همواره دلش در این جا بود.
شالویی در ادامه با اشاره به سفرنامه های اسلامی ندوشن و تعبیراتی که به کار برده است، اضافه کرد: کمتر سفرنامه نویسی با چنین زیبایی و ادراکی، جزئیات را بیان کرده است. به رغم قدرت شاعری اش به شاعری روی نیاورد و یا به شعر اهتمامی نداشت اما شعر و کلام را در نوشته هایش به کار برده و یک بعدی ننگریسته است. باید با دقت به آثار او نگریست، آنچه مهم می باشد، اندیشه اوست؛ اینکه اندیشه او را درک نماییم و برای آینده خویش درس بگیریم.
در ادامه پنلی در دو بخش با دبیری پیام شمس الدینی اجرا شد. در این پنل ژاله آموزگار، کامیار عابدی، داریوش رحمانیان و محمدرضا جوادی یگانه سخن گفتند.
ایران پربسامدترین کلمه در آثار اسلامی ندوشن
ژاله آموزگار، استاد زبان های باستانی دانشگاه تهران، در سخنانی مکتوب اظهار داشت: چه دلپذیر است ایرانی بودن. ایران را با خصوصیت هایش و همان گونه که هست دوست داشتن. به کوه ها، دره ها، کویرها، دشت ها و جنگل های آن، به خلیج فارس و دریای مازندران و دریاچه رنج کشیده ارومیه آن، رودخانه های پرآب و کم آب آن عشق ورزیدن. در سایه سایه بان فردوسی هویت خویش را بهتر شناختن. با اسطوره های آن در «مرگ پهلوانان» گریستن با رستم زیستن. روزهایی از «ایام کودکی» از طریق رفتن در کنار جویی در آبادی کوچکی در آبادی های یزد تا قدم زدن در خیابان های بزرگترین شهرهای دنیا. با لذت یادآوردن بخشی از خصوصیت های دوست داشتنی و برجسته اسلامی ندوشن است که دوستدارانش را مجذوب می کند.
او با شرح گذشته هایش مست می شود. او دگرگونی دوران زندگی خود و هم عصرانش را چنین توصیف می کند: ما بر پشت شتر سفر کرده ایم با جت هم. به نی چوپان ها گوش کرده ایم و به کنسرت بتهوون، از کویرهای طبس تا ایستگاه های فضایی را درنوردیدیم. با همین احساسات بی ریا و ایران دوستی های اوست که محبتش در دل ما می نشیند و با او هم داستان می شویم. ناخودآگاه بر این باور می رسیم که اگر اغراق نشود در درون همه ما ایرانی ها، همیشه رگه ای از عشق به ایران نهفته است؛ گروهی آنرا آشکار می کنند بدون اینکه گامی بردارند. گروهی در زیر بار سختی های زندگی و شاید بیمی بی جهت روزنه ای برای ورود آن و راهی برای بیرون آمدن باز نمی کنند. برخی فریب خورده چنان پنهانش می کنند که گویی از ابراز آن شرم دارند. گروهی هم تنها بدان تظاهر می کنند بدون این که با صداقت به آن بپردازند. برخی هم در دفاع آن، راه کج می روند و با دفاع نادرست از ارزش آن می کاهند. گروهی هم هستند که به ایران و فرهنگ آن بسیار علاقه مندند اما دانش و مهارت انجام کار را دراین زمینه ندارند ولی همیشه بوده اند کسانی که آواز این عشق را با صدایی بلند سروده اند و در شناخت و شناساندن آن گامهای بلند برداشته اند با نگاشتن و سرودن و با هر وسیله ای که توانسته اند در رسانه ها دمیده اند و این را ندا را به گوش بیداران و خفتگان رسانده اند، اسلامی ندوشن یکی از این ها بود.
او دقیقاً به این مورد اشاره دارد که دوست داشتن کافی نیست، باید تلاشی در این راه کرد. او این خویش کاری را به بهترین روش به انجام ساند. در همه نوشته های وی بارقه عشق به ایران را میتوان دید، ۳۰ نوشته او عنوان ایران را دارد. اوست که می گوید «ایران چه حرفی برای گفتن دارد»، «ایران را با عیب ها و حسن هایش بشناسیم». او ایران واقعی را در نظر دارد نه یک ایران نه خیالی و آرمانی. او ایران را کشوری می بیند با سرگذشتی خاص و متفاوت از دیگران. واژه های ایران و ایرانی پربسامدترین واژگان در بین نامهای خاص در آثار او اوست. ایران معشوق یگانه اوست ولی با همه این عشق هیچگاه سر ستیز با فرهنگ های دیگر ندارد. مثلاً در مقاله ایران و یونان، هر دو تمدن را با واقع بینی می سنجد. تمدن ایرانی را جاندار می داند و این جانداری را زیربنای پایداری اش.
او بر این عقیده است که فرهنگ ایرانی از میان تندبادهای حوادث، جان سالم به در می برد و هیچ سانحه ای نه یورش نه اشغال و نه استثمار فرهنگی، ریشه فرهنگی ایران را قطع نکرده و نخواهد کرد. تا ریشه در آب است، امید ثمری هست. او به سده طلایی درخشانی متعلق می باشد که بزرگان و اندیشمندانش به ایران می اندیشند و با هر تخصصی که داشتند در راه آبادی ایران و اعتلای فرهنگ ایرانی تلاش می کردند. لیست بلندبالای نادره کاران شاهد این مدعاست، من این بزرگان میهن دوست و خدمتگزاران واقعی این سرزمین را سربداران می نامم در کنار نادره کاران ایرج افشار. آنان که فره مند بودند از این ودیعه ایزدی که در آنها نهاده شده بود، بهره بهینه گرفتند و خویش کاری را خویش به نیکو انجام رساندند و اثر گذاشتند. اسلامی ندوشن یکی از آنها بود.
با تمام وجود با او همداستان هستم که تاریخ ایران را منقطع نمی داند و به تداوم آن قائل است. حصاری به قبل از اسلام و بعد از اسلام نمی کشد. از تمدن یکدست ایرانی سخن می گوید همان تمدنی که از درون کاخ های تخت جمشید سر می کشد که با وجود گزندهای زمان سربرافراشته است و در کتیبه بیستون در بلندای صخره ها با ما سخن می گوید. همین تمدن در ریزه کاری های کاشی های مسجد شیخ لطف الله، در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی و در ساعتهای شنی و در لابه لابه کتاب های منظوم و منثور به جلوه در آمده است.
برجستگی دیگر شخصیت او، اهمیتی است که به زبان فارسی می دهد. او به زبان فارسی بعنوان بهترین نشانه ایران می نگرد. اوست که با شناختی که از ادبیات جهان دارد، اظهار می کند زبان فارسی بزرگترین ودیعه ای است که نصیب هر ایرانی شده است. او عقیده دارد که ایران همه نوشته هایش را در کتاب های فردوسی و سعدی و مولانا و حافظ نگاشته است و البته به دیگر شاعران هم پرداخته است.
اسلامی ندوشن تاریخ ادبیات نمی نویسد، او تحلیل می کند؛ می شکافد و نوآوری می کند. از همه بگذریم به نثر شیوا، زیبا و رسایی می رسیم که چنان ارتباطی با خواننده برقرار می کند که ما غالبا نمی توانیم نوشته ای از او را آغاز کرده و تمام نکرده کنار بگذاریم. زنده زیاد استاد احمد سمیعی بر این باور بود، زیبانویسی از درست نویسی دشوارتر است. اسلامی از نادره نویسندگانی بود که زیبا می نوشت و درست و نثر طنازی داشت و در این آشفته بازار نوشته های از هم پاشیده چقدر جای دریغ است از دست دادن چنین نادره کارانی.»
شاعری نوگرا که به دنبال اظهارنظر بود
کامیار عابدی، پژوهشگر و منتقد ادبی، هم اظهار داشت: از حدود دهه ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۰ جریان فکری و فرهنگی در بین عده ای دانشمندان بوجود آمد که فراتر از پژوهش، به بیان آرای خود بپردازند. ابتدا این جریان ملایم بود و به دهه ۱۳۵۰ که می رسیم مفصل تر می شود. کسانی چون کسروی، جلال آل احمد، احسان نراقی، شایگان، حسن نصر و شریعتی. شاید در نگاه اول این گروه نامتجانسی باشند اما در دو نکته اصل مشترک دارند؛ یکی توجه به سنت بر مبنای خوانش های جدید و انتقاد از غرب و غرب گرایی. این مورد در مقابل جریانی قرار دارد که چه واقعی و چه کاذب درحال غلبه است، فرهنگی غرب گرا. این مورد پس از شهریور ۱۳۲۰ به صورت ضمنی در جریان چپ گرا هم دیده می شود که آل احمد و شریعتی از چپ تاثیر پذیرفته بودند.
او اضافه کرد: اسلامی ندوشن خصوصیت ناسیونالیستی خویش را با شناخت خود از ادبیات جهان و متفکران جهانی چون توماس مان و تولستوی تعدیل می کند. اسلامی ندوشن یکی از پرسفرترین ایرانی های معاصر است و در سفرنامه ها از انسان جهانی صحبت می کند. اسلامی ندوشن از پرداختن به مسائل سیاسی پرهیز می کند، مستقیم سخن نمی گوید و شخص بی باکی نیست و فرد محافظه کاری است که اگر محافظه کاری را بپذیریم، نقد اجتماعی دارد.
کامیار عابدی معتقد می باشد، اسلامی ندوشن تأثیرگذاری فرهنگی محدودی داشت چونکه دایره مخاطبانش محدود است اما به لحاظ زمانی تأثیرگذاری اش طولانی است.
وی در ادامه اضافه کرد: اسلامی ندوشن به ایران معنوی و معنویتی به نام ایران توجه دارد و می کوشد نقبی در ناخودآگاه انسان ایرانی در طول تاریخ بزند که این نقب عموما از طریق ادبیات است و از فرهنگ یاد می کند و البته چشم انداز تاریخی را فراموش نمی نماید. بنظر می رسد اسلامی ادبیات را از راه تاریخ درک می کند و تاریخ را از راه ادبیات به خوانندگان می شناساند.
کامیار عابدی در ادامه با اشاره به دفترهای شعر اسلامی ندوشن، بیان کرد: نگاه اسلامی ندوشن به شعر نوگرایی اعتدالی بود. او شعر را کنار گذاشت اما شعر از نثرش حذف نشد و همواره در نثرش وجود داشت؛ جویبار شعرش در رودخانه نثرش تداوم یافت.
وی همینطور با اشاره به رشته تحصیلی اسلامی ندوشن در زمینه حقوق، اظهار داشت: رشته حقوق به او کمک کرد بادلیل بنویسد، استدلال کند و سخن لغو نگوید. همین سبب شد دقیق، روان و روشن بنویسد. وی در دانش ادبی خودآموخته بود، ادیبی آزاد با قوه تخیل و بلاغتی قابل تحسین که در این موقعیت توانست قوای ذهنی خویش را در زبان جاری به فعلیت برساند.
ایران چگونه ماند، دغدغه اصلی اسلامی ندوشن بود
محمدرضا جوادی یگانه، استاد دانشگاه تهران هم در سخنانی اظهار داشت: در زمانه ای که اسامی ای چون زمانه عسرت، انحطاط، زوال، عقب ماندگی و حیرت فراگیر نشده و به یک احساس عمومی بدل نشده بود، افرادی درگیر مساله ایران شدند. اسلامی ندوشن قبل از دیگران مساله را درک کرده بود و به دنبال راه برون رفت بود. مساله را در این نمی دید که در کجای جهان ایستاده ایم، یا ایرانی که هست و یا چطور میتوان ایرانی بود بلکه مساله اش این بود «ایران چگونه ایران ماند». چگونگی تداوم ایران، مساله جدی ای برایش بود و نحوه ماندن را بررسی کرد.
او اضافه کرد: ایده برجسته اسلامی ندوشن، بررسی دوره تداوم یعنی پس از حمله اعراب و اسلام آوردن ایران بود. او بارها دراین زمینه کار کرده است. مساله اصلی که مطرح می کند، اینست که ایران واحد تمدنی منفرد است، هم به سبب جغرافیا و هم تاریخی که متأثر از جغرافیاست. تداوم تاریخی سه هزارساله بخصوص پس از حمله اعراب بدین سبب بوده که حفظ مرزهای سیاسی به سیادت فرهنگی تبدیل شد که اسلامی ندوشن آنرا بعنوان ایرانیت مطرح می کند و او ایرانیت را با تکیه بر زبان فارسی و عنصر شاهنامه می داند. او بنیان اصلی تداوم و سیادت فرهنگی را عنصر باقی مانده از ایران باستان و ترکیبش با اسلام ایرانی و حکمت یونانی می خواند.
محمدرضا جوادی با تکیه بر اینکه از نظر اسلامی ندوشن ایرانیت هم عناصر منفی و مثبت داشته و هم مبهم است، اظهار داشت: اسلامی ندوشن می گوید اگر ایرانی ها پس از حمله اعراب بر استقلال خاک اصرار می ورزیدند که دشمن را خارج کرده و مرزهای سیاسی را حفظ کنند، مضمحل می شدند چونکه توان نداشتند اما خصوصیت دگرگون شدن و همان ماندن را بعنوان خصوصیت اصلی دنبال کردند. با از میان رفتن نظام طبقاتی ساسانی، استعدادها از روستاها روانه شدند و عصر زرین را پس از حیرانی ساختند که اوجش شاهنامه است. البته پیش از اینکه شاهنامه شکل بگیرد و مساله هویت در چارچوب ادبیات بیان شود، زبان فارسی قوام و غنا یافته بود.
این جامعه شناس افزود: اسلامی ندوشن ایرانیت را فرهنگ می داند نه نژاد و ادبیات را فقط ادبیات نمی داند بلکه هویت و تاریخی فرهنگی می داند و توضیح می دهد بین ایران قبل اسلام و بعد اسلام تفاوت بنیادی ای نبود، دینداری وجود داشت و آنها توانستند این دو فرهنگ را سازگار کنند. اسلامی ندوشن در روند بررسی متوجه انحاطاط شده بود، جایی که حماسه جای خویش را به عرفان می دهد و نمی تواند پاسخ گو باشد و به انزوا می رود. به تعبیر او امروز وضعیت سومی داریم و آن مساله تجدد است. برعکس عصر زرین که ایرانیان پرقدرت بودند، یکی از بی رمق ترین دوره های فکری را در دوره قاجار شاهد می باشیم و در کنار بیدارشدگی، ناتوانی بودگی وجود دارد و انحطاط اخلاقی را یکی از نگرانی ها بیان می کند.
مورخی که خبر نداشت مورخ است
همینطور داریوش رحمانیان، استاد دانشگاه تهران، در سخنانی با اشاره به اینکه اسلامی ندوشن را از چند جهت میتوان بررسی کرد، با اشاره به سخنان عابدی اظهار داشت: اسلامی ندوشن از این نظر پراهمیت و قابل اعتنا است که صدایی نزدیک به آثار نمایندگان گفتمان غرب زدگی و گفتمان بازگشت به خود را دارد. آثار اسلامی سند و مدرک است نه تخیل. سندی که میتوان تاریخ معاصر و تحول گفتمانی و فهم این را که ما چگونه ما شدیم، در آن دید. از این جهت درخور توجه است و به کار می آید.
او با باین اینکه ما اسم ها را ولنگارانه خرج می نماییم، اظهار داشت: کسی که مقاله و کتابی در رابطه با تاریخ می نویسد مورخ نیست. مورخ کسی است که ادراک تاریخی دارد و آنچه را دیده، درک و تفسیر کرده است. کسانی هستند که تاریخ نمی نویسند اما مورخ هستند، بدون اینکه بخواهند تاریخ می نویسند و به گمان من اسلامی ندوشن به این معنا مورخ بود. به گمان من می شود از آثار اسلامی ندوشن گونه ای فلسفه تاریخ ایران را بیرون کشید.
این استاد تاریخ اشاره کرد: اسلامی ندوشن اهل هیاهو نبود. آدم آرام و متینی بود. تعبیری در رابطه با خود دارد؛ من رگبار نیستم و بارانم. از باران گل و ریحان می روید و رگبار خاک را می شوید. اسلامی ندوشن معتقد بود، توسعه ایران نه با رشد اقتصادی و نه با رشد نظامی بلکه برپایه فرهنگ ایران امکان دارد. آنچه باید بارها در آثار اسلامی ندوشن خواند و دید انتقاد از شبه فرهنگ ها است و از نظر تاریخی این مساله را نقد می کند. ایران پس از کوتادی ۱۳۳۲ گرفتار شبکه شبه ها شد، شبه دانشگاه، شبه استاد، شبه زبان شناس و... ایران باید از این قلابی ها رها شود. اگر ایران می خواهد ایران بماند باید از این شبه ها رها شود.
حسن امین هم در این مراسم در رابطه با خاطرات خود و تأثیری که اسلامی ندوشن در روند تحصیلی اش و ایجاد مجله اش داشت، گفت.
در انتها هم پیام شیرین بیانی، همسر اسلامی ندوشن که در کانادا زندگی می کند برای حاضران پخش گردید.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب